محمدطاهامحمدطاها، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

قندوعسل مامان و بابا

تولد...تولد...تولدت مبارک البته با تاخیر

مردکوچک خونه تولدت مبارک انشالا هزارساله بشی عزیزم . جیگرم دوسال پیش یعنی درچهاردهم اسفندسال ٩٠ تویه روزبرفی زمستونی با اومدنت به زندگی من ومحمدشادی بخشیدی وازاون به بعدچراغ خونمون شدی.حالا ازاون روزدوسال میگذره ومن وقتی فکرمیکنم میبینم چه زودگذشت انگارهمین دیروزبودکه توبه دنیا اومدی. عسلم سعی میکنم هرسال یه جشن کوچیک خودمونی واسه تولدت بگیرم که بعدها بزرگ شدی بدونی چقدر دوستت داشتیم وداریم که این روزبه یادموندنی روواست جشن گرفتیم وهم به این خاطرکه عکسایی ازتولدت هم یادگاری داشته باشیم. من خیلی تنبل شدم واسه کم کردن حجم عکسا هنوزعکسای قبلیتو حجمشونوکم نکردم . الان که دارم مینویسم تومثل یه فرشته نازومعصوم خوابیدی خیلی هم تب داری ازدیش...
29 اسفند 1392

بلبل شیرین زبونم دوستت دارم

سلام به روی ماه بلبلکم عزیزمامان همین جا ازت عذرخواهی میکنم بابت اینکه اینقدردیربه دیروبلاگتو اپ میکنم منوببخش عسلکم . الان که اومدم اینجا تا ازخاطرات این چندوقت نبودنم وشیرین زبونیات بنویسم درخواب نازهستی ومنم ازفرصت استفاده کردم واومدم الان نزدیکه عیدوسال جدیده ویه دنیا کارریخته سرم ازخونه تکونی گرفته وخریدکردن تا درس خوندن. خوشبختانه تونستم ترم اولم روباموفقیت ومعدل بالابگذرونم البته این موفقیت رو مدیون فرشته نازنین زندگیم یعنی مادرم هستم چون اگه مادرم نبود امکان نداشت باوجود وروجک شیطونی مثل توبتونم نمره های خوبی کسب کنم وموفق شم وهمین جابردستان پرمهرومحبت مادرم بوسه میزنم وبهش میگم که ازصمیم قلب دوستش دارم. ازکدوم شیرین زبون...
26 اسفند 1392
1